سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

87/5/28
1:36 ص

اعلام شد که وزیر ارشاد هم سفره ی معتکفان هستند. داشتم می خوردم که نفری که پشت به پشت من، کنار سفره ی بغلی نشسته بود به من تکیه داد. برگشتم دیدم همان دوستی است که درباره ی نوشتن با هم صحبت کرده بودیم. گفتم:

 من اسم شما را نمی دانم. گفت:

من هم.

گفتم: محمدم.

گفت: من هم رسول. دانشجوی مدیریت صنعتی.

 بعد از افطار مثل روز قبل صحبت ها شروع شد. دوستان دلداده داشتند نسکافه! می خوردند. به ما ندادند البته. شب نیمه ی رجب اعمال خاصی دارد به علاوه ی برنامه ی عزاداری که ساعت بیست و سه برگزار خواهد شد و مناجات نیمه شب که قرار است دعای کمیل خوانده شود. همه ی وسایل برای جلب رحمت ومغفرت خدا جمع است. یا باسط الیدین بالعطیه، ای که دو دستت را گرمتر از مادر گشوده ای، فاغفر لنا یا ذا العلی فی هذه العشیه. برای نماز شش رکعته آماده شدم و اولین دو رکعتیش را شروع کردم. محمد رضا نماز سی رکعته ی وارد شده در این شب را می خواند. بعد از هر دو رکعتی در کاغذی علامت می زد تا تعداد رکعات را گم نکند. دومین دو رکعتی را می خواندم که حاج سعید صحبت را شروع کرد. داستان به گناه افتادن برسیسای عابد را می گفت. فردی که از شهر بیرون رفته بود و در گوشه ای عبادت می کرد تا جایی که مستجاب الدعوه شده بود. اما شیطان یک لحظه دلش را برد و به گناهش انداخت. حاج سعید از این داستان استفاده کرد وگفت برسیسا معتکف بود و به گناه افتاد. خیلی باید مواظب باشیم. بعد از صحبت، اشعاری در مدح حضرت زینیب کبری سلام الله علیها خواند. کمی بعد، همه ی چراغ ها خاموش شد و صدای گریه بلند. انگار تاریکی گمشده ی معتکف است! طوری که هیچ کس جز صاحب خانه اشکش را نبیند و بغض هایش را. دیشب گریه ها بیشتر از دلتنگی و درد گناهان بود و امشب بیشتر عاشورایی است. حاجی هم گفت:

« چقدر شبیه شب عاشورا شده امشب.» و گفت:

« امام زمان، اگه آدم حسابمون نکرده باشی چه خاکی به سرمون کنیم. اگه به سر همه دستی بکشی و به من عنایت نکنی چه کنم؟... بچه ها فردا شب همه خونه هاتون هستید.»

 این حرف، خیلی اشک بچه ها را در آورد. انگار حرف دل همه بود. راستی فردا شب چطور دوری خانه ات را تحمل کنیم؟

آخر مراسم که صدای گریه ی بچه ها بلند بود، حاج سعید گفت:

« هر کی دست های بغل دستیاشو بگیره و همه با هم العفو بگید. یعنی خدا! ما همه با هم هستیم. از بین ما کسی را جدا نکن.»

حاجی گفت عکاس ها از این صحنه عکس بیندازند، تا یادگاری برای بچه ها بماند. ما تنها نبودیم. طلب مغفرتمان هم با هم شده بود. از پایان عزاداری تا شروع دعای کمیل وقت زیادی نبود. عده ی کمی استراحت کردند. شب آخر مهمانی را خوب است بیدار باشی. نگاه به در و دیوار مسجد هم غنیمت است، نیمه شب فردا در مسجد نخواهی بود. بین نمازها نشسته بودم که با رسول حرف از ازدواج شد، تازه فهمید که من متاهلم. گفت:

« اگه می دونستم باهات نمی پریدم.» به یکی از دوستانش که او هم مزدوج بود گفت:

« این هم زن ذلیله!»

طرف از چند متر عقب تر پرید و مرا در آغوش گرفت و گفت:

« ما زن دلیلیم، نه زن ذلیل. علاقه ی فراوان به همسرامون باعث شده که حرفشون دلیلمون باشه.»

ساعت از دو گذشته بود که حاج آقای بکایی مناجات را شروع کرد. ابتدا اشعاری در فراق حضرت مهدی ارواحنا فداه. صدایشان را بارها از سیما شنیده بودم اما تا به حال در مجلسشان نبوده ام. بسیار نوای دلنشینی داشتند. حیف که زمان کم بود و حاج آقا مجبور بود دعای کمیل را به سرعت بخواند. بعد از آخرین مناجات نیمه شب، سفره ی آخرین سحری پهن شد خداحافظ ای سفره های سحر. خداحافظ مناجات نیمه شب. خداحافظ صدای گریه ی دوستان مناجاتیم در تاریکی مسجد دانشگاه.

 سحری و آماده شدن برای نماز صبح مثل روزهای قبل بود اما اذان صبح روز سوم بسیار متفاوت! این اذان صبح راه را می بندد. الله اکبر اذان صبح روز سوم همان و بسته شدن راههای برگشت! همان. هر کس دو روز اول را معتکف بماند، روزه و اعتکاف روز سوم بر او واجب می شود. و این زیباترین نقطه ی اعتکاف است. تا به حال خودت آمده بودی بدون امر مولا. خودت آمده بودی و دو روز در خانه اش نشستی تا روز سوم را او نگهت دارد. حالا مولا امر کرده اند که : کسی نباید خارج شود. و اوج افتخار و لذت بنده در امر مولاست. اگر تا دیر وقت، نزدیکی های وقت غذا، در خانه ی میزبان بمانی و او برای پذیرایی از تو تهیه دیده باشد، دیگر به تو اجازه ی خروج از خانه اش را نمی دهد. گویا خدا هم برای مهمان هایش طعامی لذیذ تهیه کرده! فردا سخت پذیرایی خواهیم شد. خدایا! حالا تو ، خودت به من امر کرده ای که در خانه ام بمان. دیگر اگر هم من بخواهم، تو نمی گذاری از خانه ات خارج شوم.


مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ